​دستگیر عالمم اما دودستم بر سر است

من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است
گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور

صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است
شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم

ذکر صبح و شام اینان سب جدم حیدر است
غائبین کوچه بر من عقده خالی میکنند

هرکه دیدم گفت رویت مثل روی مادر است
می شود فهمید از این حمله ی مرکب سوار

آمده گیسو کشد کی در شکار معجر است
یک نسیم از این همه طوفان که من دیدم اگر

در گلستانی فتد بر یک اشاره پر پر است
قد و بالای سه ساله دختری زانو بغل

از کف یک چکمه زجر حرامی کمتر است
گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود

چاره ی دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است
وجه تشبیه سر من با سر تو این بود

هر دو صورت سوخته گیسو پر از خاکستر است
?شاعر: 

#قاسم_نعمتی 

__________________________________

?اشعار ناب آئینے?

@shere_aeini

موضوعات: آیینه خدا  لینک ثابت



[دوشنبه 1396-07-03] [ 12:42:00 ب.ظ ]